روزانه های دخترم
نفس مامان الان که دارم برات مینویسم 1 سال و 7 ماه و 28 روز سن داری هزار ماشاالله واقعا دیگه بزرگ شدی خانومی شدی برای خودت این روزها بیش از پیش بزرگ شدنت رو احساس میکنم عزیز مامان ماه قبل نتونستم پست روزانه هات رو بزارم به همین دلیل این پست روزانه های دخترم مال 18 ماهگی و 19 ماهگیت هستش گلم این روزها به شدت سرمون گرم خونه ی جدید هستش انتخاب کمد و کابینت و پارکت و ... هر مغازه ای که میریم شما کلی تو مغازه شلوغی میکنی و واقعا من و بابایی نمیدونیم نمونه کار رو نگاه کنیم یا مواظب شما باشیم ماشالله در عین شلوغی خیلییییییییییی هم شیرین هستی و هر مغازه ای که میریم فروشنده ها عاشق شما میشن ,از یه طرف هم سرمون گرم جمع کردن وسایل هستش عاشق این هستی که بری با بابایی کارتن خالی برداری و بیاری وسایلا رو بزاریم تو کارتن و بعد بستن کارتن عاشق قسمت چسب زدن رو کارتن هستی البته بماند شیطنت های شما حین جمع کردن وسایل واقعا میتونم بگم 19 ماهگیت اوج شیرینی و شیطونیت هستش.
عزیزم دندون پانزدهمت 25 آذر جوانه زد
کلمات جدیدی که تو این دو ماه یاد گرفتی :( ماشاالله انقدر هر روز کلمات جدید یاد میگیری که دیگه همشون یادم نمیمونه فکر کنم تا الان بیشتر از صد کلمه بلدی و جمله سازی رو هم که چند ماه هست شروع کردی چند تا از کلماتی رو که یادم هست برات میزارم)
سنا(سلنا) - اییام(الهام) - ابر(اکبر) - نیما - امیر -محیا - رها - علی - بهار - سینا - بابا جون -سرسره - کارتون - خیار شور - باگت -گوشی - گوش - شکم - دماغ - چشم - دندان - ناخن - چسب - ماشین - دکتر - آشغال - هاپو - ساعت - دستمال - شیر گاو (شیر پاستوریزه) - شیر موز - تمیز - کثیف - بالش -جیلی (ژله) -دن (دنت) -قاشق - لیوان -بشقاب -سرد -کشمش - باد (بادام) - چیپس - اهین( آبمیوه) -لیمو -ناگی(نارنگی) - ماکا (ماکارونی) - کیتی - جیبا (جوراب) - نقاش (نقاشی) - تپل و خیلی کلمات دیگه که همشون یادم نیست
قبلا به موز همون موز میگفتی و به ناز هم ناز میگفتی ولی تازگیا به موز موس میگی و به ناز ناس میگی
اکثرا میوه ها رو میشناسی و وقتی بهت نشونشون میدم اسمشونو میگی
دیگه همه ی اعضای بدنتو میتونی نشون بدی و همین طور جواب بعضی سوالاتمون رو میدی مثلا وقتی ازت میپرسم سلنا کجا بریم میگی در در , میگم با چی بریم میگی ماشین, میگم تو ماشین چه آهنگی باز کنیم میگی ت (تولد)
میگم سلنا بابا برات چی بخره میگی موس(موز) - دن (دنت) - جیلی (ژله)
میگم سلنا با پرتغال چی درست میکنن میگی اهین (آبمیوه)
میگم سلنا منو چند تا دوست داری میگی ده ها ( ده تا)
میگم سلنا تو خونه ی باباجون اینا چی هست میگی جوجو
میگم سلنا گوشی من چی داره میگی پو آ(گیم پو) , میگم گوشی بابا چی داره میگی نانای ,میگم گوشی بابا جون چی داره میگی بب(به عکسای خودت تو گوشی بابا جون بب میگی),میگم گوشی عمو چی داره میگی هاپو(اینم یه گیم هستش)
ماشاالله خونه ی بابا جون اینا و بابا بزرگ اینا رو یاد گرفتی همین که میرسیم جلوی خونشون قبل این که از ماشین پیاده بشیم وقتی میرسیم جلوی خونه ی بابا جون اینا پشت سرهم میگی دای دای وقتی میرسیم جلوی خونه ی بابا بزرگ اینا پشت سرهم میگی عمو آفرین به دخمل باهوشم.