روزانه های دخترم
دخترم الان که دارم برات مینویسم 18 ماه داری نفسم 18 ماهگیت مبارک انشاالله شب قراره یه جشن کوچولو به مناسبت 18 ماهگیت بگیریم و پست ویژه ی 18 ماهگیت رو انشاالله شب با عکساش میزارم خوب حالا بریم سراغ اتفاقات و کارهای ماهی که گذشت: اوایل این ماه سرما خورده بودی یعنی بابایی سرما خورده بود و به شما و من هم از بابایی سرایت کرد تبت خیلی شدید بود شب دو بار بردیمت کلینیک کودکان یه بار آخر شب و یه بار نصفه های شب ولی متاسفانه تبت با وجود پاشویه و شیاف پایین نمیومد واقعا تا صبح من و بابایی از نگرانی مردیم و یه لحظه هم چشم رو هم نزاشتیم صبح بردیم دکتر خودت و ایشون یه شیاف دیگه داد و خوشبختانه تبت اومد پایین البته سرما خوردگیت چند روز...
نویسنده :
مامان الهام
11:54