سلنا نفس مامان و باباسلنا نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

پرنسس سلنا

عکس های تولد یک سالگی سلنای عزیزمان با تم پرنسس

میز تولد برگه هایی که مهمونا واسه سلنا جون یادگاری نوشتن  چند تا از عکس های عشق مامان   تاج زرد مال پرنسس سلنا و تاج سبز مال مامانی هستش کیک تولد سلنا گیفت مهمونا گیفت مهمونای کوچولو(تاج و بیسکویت) کادوی مامان و بابا(تابلو فرش با طرح سلنا) اینم عکس های پرنسس خانم در روز تولدش بالاخره کادوهای مهمون های عزیزمون به اضافه ی هدایای نقدی کادوی باباجون کادوی بابابزرگ و ...
6 خرداد 1393
4555 12 28 ادامه مطلب

خاطرات تولد سلنا و روزانه هایش

سلنای  عزیزم ما جشن تولد شما رو یک روز زودتر یعنی 2 خردادبرگزار کردیم چون تولد اصلی شما میفتاد شنبه ما یک روز زودتر گرفتیم که جمعه باشه و همه راحت بتونن بیان ،تولدت تو خونه ی بابا جون برپا شد 40 نفر مهمون داشتیم و خدا رو شکر به همه خوش گذشت تم تولد شما رو پرنسس انتخاب کرده بودم و از چند روز قبل تو اینترنت دنبال ایده های جدید میگشتم تو برگزاری جشن تولدت بابایی،بابا جون و دایی نیما و همین طور دوست خوبم پریسا جون خیلی کمکم کردن که از همشون تشکر میکنم  مخصوصا دایی نیما که همه ی کارهای طراحی و چاپ رو خودش انجام داد برادر عزیزم ممنونتم،کیک شما رو کیک تصویری انتخاب کردیم و به قنادی تشریفات سفارش دادیم که واقعا عالی شده بود برای کادوی ت...
5 خرداد 1393

نفسم تولد یک سالگیت مبارک

یک سال پیش در چنین روزی دنیا صدای گریه ی کودکی را شنید،کودکی زیبا و آرام 3 خرداد 92 بیمارستان شمس تبریز نوزادی با قد 49cm و وزن 3300g شد گل سر سبد من،تمام وجودم،عشقم،عمرم،نفسم روزی که مادر شدم از شوق دیدنت اشک هایم دیدم را تار کرده بود و نمی گذاشت صورت چون ماهت را خوب ببینم روزی که مادر شدم و تو را در آغوش گرفتم قلبم را ،جانم را ،نفسم را در آغوش داشتم روزی که مادر شدم قلبم در سینه جایش تنگ شده بود آری با تولد تو دیگر عضوی به اسم قلب در بدنم حس نمیکردم چون ضربانش آنقدر شدت گرفته بود که انگار،نه واقعا قلبم بیرون از بدنم می تپید چه خوشبختم که مادر تو هستم و چه حس زیباییست مادر شدن نفسم تولدت ...
3 خرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس سلنا می باشد