سلنا نفس مامان و باباسلنا نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

پرنسس سلنا

خاطرات تولد سلنا و روزانه هایش

1393/3/5 0:58
نویسنده : مامان الهام
1,122 بازدید
اشتراک گذاری

سلنای  عزیزم ما جشن تولد شما رو یک روز زودتر یعنی 2 خردادبرگزار کردیم چون تولد اصلی شما میفتاد شنبه ما یک روز زودتر گرفتیم که جمعه باشه و همه راحت بتونن بیان ،تولدت تو خونه ی بابا جون برپا شد 40 نفر مهمون داشتیم و خدا رو شکر به همه خوش گذشت تم تولد شما رو پرنسس انتخاب کرده بودم و از چند روز قبل تو اینترنت دنبال ایده های جدید میگشتم تو برگزاری جشن تولدت بابایی،بابا جون و دایی نیما و همین طور دوست خوبم پریسا جون خیلی کمکم کردن که از همشون تشکر میکنم  مخصوصا دایی نیما که همه ی کارهای طراحی و چاپ رو خودش انجام داد برادر عزیزم ممنونتم،کیک شما رو کیک تصویری انتخاب کردیم و به قنادی تشریفات سفارش دادیم که واقعا عالی شده بود برای کادوی تولد شما هم من دلم میخواست یه چیز تک برات بخریم و بالاخره موفق شدم کادوی دلخواهم روپیدا کنم تابلو فرش با طرح سلنا عکس شما رو دادیم و فرشش کردن  که همه فوق العاده خوششون اومد کلا تولد خوبی بود و تو مراسم هم دوستای مهربونم پریسا جون و سمیه جون و همین طور دختر عموی عزیزم هاله جون خیلی کمک کردن، خاله ندا و محیا کوچولو به خطر سفرشون به مشهد نتونستن تو تولد شما شرکت کنن که واقعا جاشون خالی بود شما هم در طول مراسم دختر خیلی خوبی بودی ولی بغل کسی نمی رفتی و فقط بغل خودم بودی پرنسس کوچولوی مامان به زودی عکسای جشن تولدتو میذارم

نفس مامان یک سالت تموم شد همچنان 6 تا دندون داری قد و وزنتم خدا رو شکر خوبه ولی تازگیا کمی بد غذا شدی و مثل سابق خوب غذا نمیخوری بیشتر دوست داری خودت غذا بخوری  ای جونم دخملم میخواد مستقل بشه الان دیگه از بیشتر غداهای خودمون بهت میدم همچنان مثل سابق عاشق دوغ و چای هستی از پنیر پیتزا و سیب زمینی  سرخ کرده و کباب و جوجه کباب هم خیلی خوشت میاد الان دیگه چیزهایی رو که میشه با دست خورد مثل سیب زمینی سرخ کرده و بیسکویت مادر یا تکه های بزرگ سیب  یا خیار میدم دستت تا خودت بخوری البته با نظارت خودم ،دوست داری لیوان رو خودت دستت بگیری و قشنگ از دسته اش میگیری و آب میخوری آفرین دختر باهوشم چند وقتی هم میشه که با نی  هم میتونی نوشیدنی بخوری اولین باری که با نی نوشیدی بیرون بودیم که بابایی واسه من شیر پاکتی گرفت شما هم خواستی من نی  رو گذاشتم دهنت و دیدیم قشنگ با نی شیر رو میخوری البته کم خوردی چون اصلا از طعم شیر خوشت نمیاد ولی عاشق اینی که با نی دوغ لیوانی بخوری

تقریبادو ماهی میشه که پله های خونه ی بابا جون اینا رو چهار دست و پا تا آخر میری بالا و عاشق این کاری  سکوی آشپزخونه ی خودمون رو هم که خیلی وقته ازش بالا میرفتی دو ماهی هست که یاد گرفتی و خودت بعد از بالا رفتن میای پایین گاهی خراب کاری میکنی و وسایل خونه رو میشکونی چند روز قبل کشوی کابینت رو باز کردی قندون رو برداشتی و انداختیش زمین و شکست خدا رو شکر که خودت چیزیت نشد

این روزا دیگه حسابی دل هممون رو میبری کلی کلمه ی جدید میگی،کلماتی که میگی عبارتند از: بابا-ماما-دای دای-جیز(چراغ)-دردر-آچ(به معنی باز کن)-ج(به معنی بیا)-جت(به معنی برو) -ب ب(نی نی )

هر موقع یه در بسته میبینی میری وایمیستی پشت در و میکوبی به در و مدام میگی آچ آچ هرموقع تی وی رو هم خاموش میبینی اون موقع هم میگی آچ آچ ،تازگیا هر وقت بالش میبینی سرتو میذاری رو بالش و لالا میکنی ای جونم دیگه اون موقع میخوام درسته قورتت بدم، همچنان مثل سابق عاشق دردری و هر موقع من و بابایی لباس بیرون میپوشیم  کلی ذوق میکنی و مدام میگی در در در در 

تازگی ها هر وقت بابایی میره بیرون مجبورم سر شما رو گرم کنم تا متوجه بیرون رفتن بابایی نشی وگرنه پشت سرش گریه میکنی ای جونم دخملم باباییه

 

پسندها (3)

نظرات (5)

مامان دینا
4 خرداد 93 11:57
سلام الهام جان خسته نباشی خانومی بعد از تدارکات تولد . منتظر عکس های تولد سلنا خانوم هستیم
حکیمه نیک بخت
4 خرداد 93 12:08
تولدتولدتولدت مبارک مامانی منتظرعکسای تولدهستییییییما
خاله نفیسه
4 خرداد 93 15:13
فدات بشم عروسکم... بی صبرانه منتظر عکسای تولد تو گلم هستیم.....
مامان آیسو وآیسا
4 خرداد 93 19:09
محدثه
27 تیر 93 16:05
سلام وبلاگت عالیه اگه رسیدی به وب من هم سر بزن نظر یادت نره.
مامان الهام
پاسخ
ممنونم خانمی حتما سر میزنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس سلنا می باشد