سلنا نفس مامان و باباسلنا نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

پرنسس سلنا

بای بای پوشک

1394/9/13 16:53
نویسنده : مامان الهام
1,746 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم به طور تدریجی و در نهایت آرامش از پوشک گرفتمت ...21 شهریور پوشکتو باز کردم و بردمت دستشویی و بعد دوباره پوشکت کردم از چند وقت پیش زمان جیش کردن هات تو پوشک رو زیر نظر گرفته بودم و فهمیده بودم معمولا هر 1/5 ساعت یکبار جیش میکنی یعنی حداقل این رو میدونستم که زودتر از یک ساعت جیش نمیکنی به همین خاطر منم تایم گرفتم و هر یک ساعت یکبار میبردمت دستشویی گاها جیش میکردی و گاها نه و بعد اینکه میاوردمت بیرون دوباره پوشکت میکردم که این پوشک کردن بین فواصل به این خاطر بود که اگه تو دستشویی جیش نکنی تو پوشک جیش کنی و استرسی بهت وارد نشه هر بار که جیش میکردی بهت برچسب جایزه میدادم که روز اول فقظ دوبار تو دستشویی جیش کردی بقیه مواقع تو پوشک جیش میکردی

روز دوم اصلا نذاشتی پوشکت کنم و منم دوتا شورت آموزشی گرفته بودم از قبل, دیگه شورت آموزشی پات کردم حالا هر یک ساعت یکبار میبردمت دستشویی اگه جیش میکردی باز یک ساعت بعد میبردمت و اگه جیش نمیکردی 15 دقیقه بعد میبردمت باز اگه جیش نمیکردی 15 دقیقه بعد تا جیش کنی و باز یک ساعت بعد میبردمت

خیلی وقت ها هم میشد که تو دستشویی جیش نمیکردی و همین که پاتو میذاشتی بیرون جیش میکردی ولی جنس شورت آموزشیت خیلی خوب بود و اصلا نم پس نمیداد

مشکلات از جایی شروع شد که عروسک مامان راضی نشد دیگه بیاد دستشویی هرکاری فکرشو بکنی کردم تا راضی بشی و بیای دستشویی روشن کردن شمع داخل دستشویی و فوت کردنش توسط شما_برچسب جایزه_چسبوندن کاغذ به دیوار دستشویی و نقاشی کردن_بردن عروسک هات به داخل دستشویی و جیش گرفتن عروسک ها_ظرف خوراکی های دلخواهت_جایزه ی انگشتر و گردن بند و دستبند که خیلی دوست داری و کلی کارای دیگه خلاصه روزا بازت میزاشتم و شورت آموزشی و گاها هم شورت های معمولی پات میکردم ولی بیرون رفتنی و موقع خواب پوشکت میکردم بارها و بارها اتفاق میفتاد که تو شورتت جیش میکردی و این جور مواقع میرفتیم تو دستشویی یا حموم و یکی دو دقیقه بعد لباساتو در می اوردم تا خیسی رو احساس کنی و بدونی جیش کردی

روز نهم بعد اینکه تو شورتت جیش کردی گفتی مامان من جیش کردم و این یه اتفاق خیلی خوب بود که دیگه معنی جیش رو فهمیدی و درست فردای همون روز که میشد روز دهم پروژه ی پوشک, شب من تو اشپزخونه بودم و شما گفتی بابا من جیش دارم هوراااااا بالاخره موفق شدیم و دقیقا از اون روز دیگه جیشت رو گفتی ولی با این حال باز من موقع خواب و بیرون رفتنی پوشکت میکردم یک هفته از روزی که خودت گفتی جیش داری گذشت تا اینکه باز تو شورتت جیش کردی بدون اینکه اتفاق خاصی بیفته یا استرسی بهت وارد بشه و دوباره اصلا نمیگفتی از روانشناست پرسیدم و گفت اصلا عقب روی نکن و باز تایم بگیر و ببرش دستشویی یه نکته ی مهم دیگه که فهمیده بودم این بود که هروقت جیش داشتی دستتو میبردی به طرف جلوی شلوارت و میفهمیدم جیش داری ویا پاهاتو جمع میکردی و من فوری میبردمت دستشویی باز دو هفته گدشت و در طول این دو هفته گاها خودت میگفتی جیش داری و گاها تو شورتت جیش میکردی و دوهفته بعد دوباره خودت کامل گفتی جیش داری و منم کم کم دیگه بیرون هم پوشکت نکردم و فقط کارگاه مادر و کودک رفتنی پوشکت میکردم و موقع خواب ظهر هم دیگه پوشکت نمیگردم و قبل خواب میرفتی جیش میکردی همین که از خواب بیدار میشدی هم میگفتم سلنا پوشک نداری ها شورت تنته جیش داشتی بگو چون میترسیدم خوابالو باشی و یه وقت یادت بره پوشکت تنت نیست و به مرور دیگه اصلا پوشکت نکردم چون دیگه کامل میتونستی خودتو کنترل کنی و هروقت جیش داشتی بگی 

یه نکته خنده دار هم برام این بود که هر وقت جیش میکردی تو شورتت بعد میگفتی وای وای مامان جیش کردم و انقدر جالب وای وای رو میگفتی که واقعا برام خنده دار بود و باز یه نکته ی دیگه که هروقت جیش میکردی تو شورتت اصلا دعوات نمیکردم ولی دیگه جوری هم رفتار نمیکردم که فکر کنی کار خوبی کردی در کمال آرامش میگفتم که کارت بد بود و مامان ناراحت شد البته اوایل نه اصلا به روت نمیاوردم چون طبیعی بود که تو شورتت جیش کنی ولی بعد گذشت یه مدت که فهمیدم معنی جیش رو یاد گرفتی بعد اینکه تو شورتت جیش میکردی میگفتم که کارت بد بود و ناراحت شدم

یه نکته ی دیگه هم اینکه اولین باری که پی پی کردی خیلی ترسیدی و جا خوردی و فوری بلند شدی گفتم سلنا اصلا ترس نداره و بیا با پی پی بای بای کنیم و پی پی هم بره خونش و از این حرف ها تا یاد گرفتی که نباید ترسید و یه نکته ی دیگه که اوایل هروقت جیش یا پی پی میکردی کلی من خودم رو خوشحال نشون میدادم و بلند هورا میگفتم و دست میزدم برات و افرین میگفتمو تو هم کلی ذوق میکردی

و الان بیشتر از دو هفته هست که کامل خودتو کنترل میکنی و خدا رو شکر تو این پروژه هم نذاشتم استرسی بهت وارد بشه و این پروژه هم تموم شد هورااااااااااااااااااا

 

 

پسندها (4)

نظرات (6)

مامان هانیه
13 آذر 94 17:13
سلام الهام جون تبریک میگم موفقیت سلنای گلم رو در پروژه از پوشک گرفتن و آفرین به دختری که این قدر خوب همکاری کرده ان شاا.. که همیشه در زندگیت موفق باشی سلنا جونم
مامان الهام
پاسخ
سلام ممنونم از لطف همیشگیتون به سلنا
shim
13 آذر 94 22:20
با پی پی بای بای کن بره خونشون خخخخخخختبریک همیشه موفق باشی گلم
مامان الهام
پاسخ
ممنونم گلم اره والله کارما رو میبینی بای بای کردن با پی پی
مامان و بابایی دخمل بلا
14 آذر 94 1:07
خداروشکر که گل دخترمون این پروژه رو به خوبی,طی کرد ... منم کللللی استرس دارم برای این پروژه ... راستی شورت آموزشیش مارکش چی بود گلم ؟ از کجا خریدی ؟
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم اره مرحله ی سختیه ولی این مرحله هم مثل بقیه مراحل میگذره نگران نباش یکیش چیکو بود که تو سیسمونیش گرفته بودم اون عالی بود از لوازم بهداشتی فروشی ها بخرین اون یکی هم(wee) بود اونم خوب بود ولی چیکو بهتر بود انشاالله شما هم موفق میشین فاطمه جون خوشگلم رو ببوسین
❤مهسا مامان سایمان❤
15 آذر 94 11:07
سلنا خوشگله موفقیتت در پرژوه از پوشک گرفتنت رو بهت تبریک میگم ایشالله همیشه تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی عزیزم
مامان الهام
پاسخ
ممنونم مامان مهسای مهربون
مامان آنيسا
15 آذر 94 18:31
jتبریک میگم عزیزم
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عزیزم
بابای سلنا
16 آذر 94 12:24
موفقیت دختر گلم و همسر مهربانم رو تبریک می گم . واقعا زحمت کشیدی همسرم ممنون از زحمات بی دریغت
مامان الهام
پاسخ
ممنونم عشقمممم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنسس سلنا می باشد