سفر به شمال(اولین سفر سلنا کوچولو)
دخترم 10 ماهگیت مبارک
عاشقانه هایم تمامی ندارند وقتی تو بهترین اتفاق زندگیم هستی بی شک تو سهم منی از بهشت خاکی. فرشته ی زیبایم ماهگیت مبارک ...
نویسنده :
مامان الهام
1:46
دخترم داره میره عید دیدنی
دخترم اومده عید دیدنی مثل خانوما نشسته سلنا کوچولو ، بابا جون و دایی نیما سلنا کوچولو ،بابایی،بابابزرگ و عمو امیر ...
نویسنده :
مامان الهام
17:33
بهارم بهارت مبارک
امسال اولین عید دخمل خوشگل من بود سال تحویل ساعت 20:27:7 روز پنجشنبه بود که عروسک من لحظه ی سال تحویل تو خواب ناز بود من خیلی تلاش کردم که یکی دوساعت مونده به سال تحویل شما رو بخوابونم ولی متاسفانه شما نخوابیدی و درست 5 دقیقه مونده به ساعت 8 خوابت برد من و بابایی هم که دلمون نیومد شما از سفره ی هفت سین دور باشی جای شما رو درست بغل میز هفت سین انداختیم و لحظه ی سال تحویل دستای کوچولوتو گرفتیم تو دستامون و بعد سال تحویل شما رو بوسیدیم و عیدو بهت تبریک گفتیم ولی شما همچنان تو خواب بودی بعد سال تحویل هم که آماده شدیم و برای عید دیدنی رفتیم خونه ی دوتا بابا بزرگا. سلنا کوچولو دو ساعت قبل سال تحویل ...
نویسنده :
مامان الهام
17:14
آخرین پست سال 92
دخترم نوروز امسالمون با اومدن تو حال و هوای دیگه ای داره واقعا بهاری شده،امسال سه نفریم و این برام مثل یه رویاست امسال برام با همه ی سال های عمرم فرق میکنه انقدر خوشحال و سرحالم که نمیدونم چه طوری بگم خدا رو هر روز به خاطر این عیدی قشنگی که امسال بهمون داد شکر میکنم. پارسال این موقع شما تو شکم مامانی بودی یادمه موقع سال تحویل دستم روی شکمم بود لحظه ی سال تحویل من و بابایی فقط سلامتی شما رو از خدا میخواستیم بعد اینکه سال تحویل شد من دستمو بوسیدم و گذاشتم رو شکمم و عید رو بهت تبریک گفتم بابایی هم خم شد و شکم منو بوسید یادش بخیر چه روزهای زیبایی بود و امسال زیباتر از پارسال هست چون امسال شما بغلمونی و واقعا این مثل یه رویاست خدایا هز...
نویسنده :
مامان الهام
13:58
سلنا کوچولو و حمام
روزانه های دخترم
دخترم این روزها حسابی شیطون شدی شیطون و صد البته بسیار شیرین،به سرعت چهار دست و پا میری و بیشتر به جاهای خطرناک خونه سر میزنی،به طرف سکوی آشپزخونه میری و به راحتی ازش بالا میری بعد میری به طرف کشوهای کابینت و اون ها رو بازشون میکنی یا میری به طرف کشوهای کمدت بازشون میکنی بعد با کمک گرفتن از کشوها بلند میشی و همه ی لباس هاتو میریزی بیرون یعنی یه دقیقه نمیتونم ازت چشم بردارم دیگه خیلی از وسایل خونه رو به خاطر شما جمع کردیم تا خدای نکرده اتفاق بدی برای شما نیفته. عاشق حمام کردن و آب بازی هستی چند روز قبل که برده بودیمت حموم برای اولین بار گذاشتیم تا توی وانت یه دل سیر آب بازی بکنی موقعی که از وان میخواستیم درت بیاریم گریه میکردی و دلت م...
نویسنده :
مامان الهام
0:54
رانندگی سلنا کوچولو
جوانه زدن سومین مروارید سلنا کوچولو
نفسم سومین مرواریدت مبارک هوراااااخیلی خوشحالم چون سومین مروارید عزیز دلم امروز جوانه زده مامانی قربون اون مرواریدای خوشگلت بشه برای دندون بالاییت یکم اذیت شدی لثه هات ورم کرده بود و من با دیدنشون خیلی ناراحت میشدم ولی شکر خدا که امروز دندون کوچولوت جوانه زد. ...
نویسنده :
مامان الهام
14:28